کلبه ي عشق

اومد چند ضربه به شيشه ماشين زد با دست اشاره کردم بره پي کارش ...يک دفعه نگاهم به قيافه اش افتاد پسري با موهايِ فرفري و قيافه اي با مزه !نا خود آگاه خنده ام گرفت . گفت : " عمو جون پسر داري ؟ بيا واسش بادکنک بگير . خيلي خوشحال ميشه بخدا . هيچي مثل شاد کردن دل بچه نيست ! "اينو با بغض گفت ...دو تا خريدم . يکي رو دادم به خودش. گفتم :" بيا اينم واسه  خودت. تو هم بازي کن ... "گفت : " عمو دستت درد نکنه . بادکنک زياد دارم . من بابا ندارم ! "چراغ سبز شد ، در راه بادکنک را باد کردم و من ترکيدم! سلامتي همه يتيما ?? کلبه ي عشق...ادامه مطلب

پسر : م?شه باهم آشناش?م؟دختر : مزاحم نشو ..پسر : خواهش م?کنم ردم نکن، عشقم تنهام گذاشته، خ?ل? وقتتونم?گ?رم، فقط نزار تنها??م بازم ادامه داشته باشه،دختر : م?گم من اهلش ن?ستم،بمن چه عشقت رفته،برو پ? کارت ...پسر : توروخدا، خواهش م?کنم ازت، پسر بد? ن?ستم، دوماهه دارمالتماست م?کنم، انصاف داشته باشدختر : فقط ? مدت کوتاها، اونم در حد کمش، س?و کردمشمارتو ...پسر : وااا?، مرس? عز?زم، پش?مونت نم?کنماز زبون دختر : روزهاکنارهم خوب بود?م و شب تا صبحم با تعر?فاتفاقات اون روز م?گذروند?م .چند ماه? که گذشت د?دم ازمنم شادتر شده و ام?د به زندگ? پ?داکرده بقدر? ک حرف از ازدواج م?زد، تو آغوشش ب کلبه ي عشق...ادامه مطلب

ازم پرسيدن چراحالت هميشه خوبيه

گفتم چون اونو خوشحال ميبينم پيش عشقش...

کلبه ي عشق...

لاستيک صاف

بہ درد هيچ ماشينـے نميخوره

 

حالا فهميدے چرا هميشہ

 

تعويضت ميکنن؟

 

آخہ تو خيلـے صاف و ساده اے 

 

دل من????

کلبه ي عشق...